تأثیر تئوری قیمت بر روی عملکرد بازاریابی

تأثیر تئوری قیمت بر روی عملکرد بازاریابی

تا زمانی که بازار وجود داشته باشد، قیمت‌گذاری به عنوان یکی از حیاتی‌ترین ابزارها به منظور جذب مشتری و رقابتی ماندن قیمت شناخته شده است و نقش مهمی در استراتژی‌ها و تاکتیک‌های بلندمدت شرکت و همچنین ذخیره‌سازی عملیات و فروش دارد. به شیوه های بازاریابی در سازمان علیرغم افزایش علاقه به جنبه رفتاری مصرف کننده قیمت گذاری، بسیاری از نویسندگان در نقاط مختلف شکایت دارند که تحقیقات تجربی بسیار کمی در زمینه مبانی نظریه قیمت و شکل گیری تصویر قیمت و فرآیند شناختی پشت آن انجام شده است. محققان دانشگاهی در بازاریابی و خرده فروشی به طور فزاینده ای علاقه مند به کسب بینش بیشتر در مورد نحوه عملکرد تصمیم گیری مصرف کننده در رابطه با قیمت می شوند. این مقاله کاری در تلاش است تا یک نمای کلی از آنچه می دانیم در مورد قیمت هایی که مصرف کننده با آنها مرتبط است و به طور کلی تأثیر تئوری قیمت بر روی عملکرد بازاریابی می دانیم، ارائه دهد.

به گفته جورج و همکاران (2009) بازاریابی کسب و کار شما به این است که چگونه آن را برای برآوردن نیاز های مشتری خود قرار دهید. لیوزو و هینترهوبر (2015) بیان کردند که مدیر بازاریابی باید نیرو های رفتاری را بسنجید و سپس عناصر بازاریابی را در ترکیب خود با تمرکز بر منابعی که باید با آنها کار کند هنگام ایجاد یک برنامه بازاریابی متناسب با نیاز های یک شرکت برای تأثیرگذاری بازاریابی، مدیریت کند. تغییر در یک محصول جدید یا تقویت مجدد یک نام تجاری جدید، عناصری وجود دارد که ثابت می مانند که باید در آمیخته بازاریابی گنجانده شوند و به این چهار P بازاریابی که عبارتند از محصولات، قیمت، تبلیغات و مکان می گویند. بازارگرایی مهمترین موردی است که به طور گسترده در بازار مورد استفاده قرار می گیرد و هدف یک کسب و کار را ایجاد و حفظ مشتریان راضی نشان می دهد و با به کارگیری منابع و منابع شرکت، تامین نیاز های مشتریان را به عنوان عامل اصلی حفظ سودآوری ارائه می دهد. قابلیت های کارآمد.

طبق گفته مالهونترا و همکاران (2004)، قیمت‌گذاری نقشی حیاتی در آمیخته بازاریابی ایفا می‌کند، زیرا به تنهایی مستقیماً درآمد ایجاد می‌کند: سایر متغیر های آمیخته بازاریابی متحمل هزینه‌ هایی هستند، توسعه و تولید برندها، ایجاد و اجرای کمپین‌ های تبلیغاتی و توزیع محصولات مستلزم هزینه‌هایی هستند. ما بر روی تابع قیمت گذاری و از طریق استراتژی های ترکیب محصول با توجه بیشتر به ارزیابی ارزش فرآیند تعیین قیمت تاکید خواهیم کرد. در نتیجه، قیمت‌گذاری را می‌توان به‌عنوان فرآیندی برای تمام ترکیب محصول یا برای هر محصول جداگانه در نظر گرفت. درک تأثیرات مختلف حجم و درآمد فروش و همچنین قیمت‌های رقبا و هزینه‌های مربوط به تولید و تبلیغ یک محصول خاص مهم است.

تأثیر تئوری قیمت بر روی عملکرد بازاریابی

کاتلر (2011) قیمت را به عنوان مبلغی که مشتری برای یک محصول می پردازد یا مجموع ارزش هایی که مصرف کننده برای مزایای داشتن یا استفاده از یک محصول یا خدمات مبادله می کند، تعریف می کند. در بین چهار P، قیمت تنها عامل درآمد است و ارزشی است که به یک محصول متصل می شود. قیمت، ارزش مبادله کالاها و خدمات است. کاتلر و همکاران (2011) اشاره کردند که قیمت مکانیزمی است که تضمین می کند دو نیروی معین (تقاضا و عرضه) توسط مشتریان ترجیح می دهند کمتر بپردازند، در واقع، آنها حتی ترجیح می دهند چیزی نپردازند. اما ارائه محصولات بدون قیمت به سادگی امکان پذیر نیست. گرین (نوبل 1999) معتقد است که نظریه بازاریابی قیمت و استراتژی های قیمت گذاری همیشه در تحقیقات تجربی بیان نشده است. آمیخته بازاریابی رابطه مند به ترتیب با استفاده از معیار های کلیدی (محصول-قیمت) (مکان-قیمت) (ترفیع-قیمت) (تجارت-قیمت) (قیمت رضایت مشتری) توسعه یافتند.

جهت کسب هرگونه اطلاعات تخصصی و نیز مشاوره در خصوص استراتژی های برندسازی و نیز استراتژی های قیمت گذاری به پیج شرکت حسابداری بهین تراز به آدرس (behintarazco@) مراجعه نموده و به دایرکت پیام دهید.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها