اصلاح سیاست مالیاتی

اصلاح سیاست مالیاتی

اصلاح سیاست مالیاتی چگونه باید از شواهد در مطالعه طراحی مالیات استفاده کرد؟ تعادل مناسب بین نظریه و تجربی چیست؟ این سوالات در چه الگویی نهفته است. با انگیزه توسعه مجموعه گسترده ای از اصول برای آنچه که سیستم مالیاتی را ایجاد می کند، این بررسی تلاشی برای استوار کردن اصلاحات مالیاتی بر روی بدنه […]

اصلاح سیاست مالیاتی

چگونه باید از شواهد در مطالعه طراحی مالیات استفاده کرد؟ تعادل مناسب بین نظریه و تجربی چیست؟ این سوالات در چه الگویی نهفته است. با انگیزه توسعه مجموعه گسترده ای از اصول برای آنچه که سیستم مالیاتی را ایجاد می کند، این بررسی تلاشی برای استوار کردن اصلاحات مالیاتی بر روی بدنه بزرگ نظریه اقتصادی و شواهد تجربی بود. از گزارش مید (1978) با ایده بازنگری در طراحی مالیات از اصول اولیه برای اقتصادهای باز مدرن به طور کلی و به طور خاص برای کشورها الهام گرفته شد. این مقاله به بررسی نقش شواهد مورد استفاده در استخراج توصیه‌ها برای اصلاح می‌پردازد. همچنین ارتباط بین نظریه و شواهد تجربی را بررسی می کند. برای حفظ یکپارچگی و انسجام در بحث، تمرکز در اینجا بر مالیات بر درآمد خواهد بود، اگرچه بررسی خود به تمام جنبه های سیستم مالیاتی مربوط می شود. بحث به طور آزاد تحت پنج عنوان مرتبط سازماندهی شده است:

  • حاشیه های کلیدی تعدیل
  • اندازه گیری نرخ های موثر مالیاتی
  • اهمیت اطلاعات و پیچیدگی
  • شواهد در مورد اندازه پاسخ ها
  • مفاهیم نظریه برای طراحی مالیات

اولین مورد از این عناوین بر اهمیت ایجاد حقایق تجربی در مورد جنبه‌ های کلیدی رفتار که فکر می‌کنیم مالیات‌ها می‌توانند تأثیر داشته باشند، تأکید می‌کند. دوم، موضوع فراگیر بررسی را تقویت می کند که سیستم مالیاتی را به عنوان یک کل در نظر می گرفت و گپ ایجاد شده توسط تمام جنبه های سیستم مالیاتی، از جمله نرخ های مالیاتی ضمنی در سیستم های سود و اعتبار مالیاتی را بررسی می کرد. این همچنین به طور طبیعی انگیزه سومین عنوان را ایجاد می کند که به درک مشوق های ضمنی در سیستم مزایای مالیاتی توسط خود افراد، خانواده ها و شرکت ها و هزینه های انگ و دردسر ناشی از دسترسی به سیستم مربوط می شود. عنوان چهارم، هسته اصلی هر تحلیل تجربی دقیقی است و به اندازه گیری قوی تأثیر علی اصلاحات مالیاتی مربوط می شود. در اینجا استفاده از ترکیبی از رویکرد های (شبه) تجربی و ساختاری را با رویکرد های تجربی که به عنوان یک «بررسی واقعیت» بر روی مدل ساختاری عمل می‌کنند، پیشنهاد شده است. مدل‌ های ساختاری امکان مطالعه رفتار در محیط‌های خلاف واقع را فراهم می‌کنند و تصور یک تحلیل تجربی کامل از تحلیل طراحی مالیاتی که از چنین خلاف‌ واقعی‌ هایی استفاده نمی‌کند، دشوار است. در عنوان پایانی، این روابط تجربی با ساختار طراحی مکانیسم از نظریه اقتصادی تا تعیین هزینه های بهره وری، بهینه سازی کلی و بهبود طراحی مالیات. سه عنصر کلیدی برای هر تحلیل مالیاتی بهینه وجود دارد:

  1. اندازه‌گیری دقیق کشش‌های پاسخ
  2. توصیف دقیق توزیع درآمد
  3. برخی دیدگاه‌ها از وزن‌های رفاه اجتماعی.

 

اصلاح سیاست مالیاتی

دو مورد اول مثبت هستند و می‌توان از یک تحلیل مبتنی بر شواهد دقیق آموخت. آخرین مورد هنجاری است و بنابراین چیزی است که افراد منطقی ممکن است در مورد آن اختلاف نظر داشته باشند. هدف در اینجا استخراج نتایج مبتنی بر شواهد گسترده است در حالی که مفروضات نسبتاً ضعیفی در مورد وزن‌ های رفاه اجتماعی ایجاد می‌شود، شاید با این فرض که آنها در معیار هایی از درآمد معادل کاهش می‌یابند. چرا تمرکز بر مالیات بر درآمد است؟ مالیات بر درآمد برای بررسی نقش شواهد در طراحی مالیات بسیار مناسب است. نتایج تجربی قابل توجهی در مورد پاسخ‌ های عرضه نیروی کار به اصلاح مالیات برای افراد و خانواده‌ها وجود دارد، برای بررسی‌ها به بلوندلند مک‌کردی (1999) و می‌گیر و فیلیپس (2010) مراجعه کنید.

جهت کسب هرگونه اطلاعات تخصصی و نیز مشاوره در خصوص اصلاح سیاست مالیاتی و در کل خدمات مالیاتی در اصفهان به پیج شرکت بهین تراز به آدرس (behintarazco@) مراجعه نموده و به دایرکت پیام دهید.

محتوای جدول

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *